کسی از بستر گلهای سر خ آواز میخواند
که گویی عاشقی از عشقهایش باز میخواند
چه افتادست یاران، خلوت گلخانه پر پر شد
مگر بشکسته بالی از پر و پرواز میخواند
غزل گل کرده از اندام خار و خس بیابان را
کسی ا زجلوه میگوید، کسی از ناز میخواند
به آهنگی که در خون مینشاند خاطر عاصی
محبت پیشه یی از آیههای راز میخواند
قهار عاصی |